قدر ...131

انکار درونی ام چنان طغیان کرده که در اختیارم نیست.

همه چیز خوب است ، به زندگی عادی برگشته ام اما در خواب ناله میکنم، بی دلیل خون دماغ میشم، معده ام از درد فشرده میشود و خسته تر از خسته ی همیشگی ام.

تصمیمم را هر چند به سختی اما گرفته ام و خوب می دانم که انجام کار درست معمولا همراه با درد و رنج فراوان است.

میدانی؟

جایی در قلبم از تحقیر شدن  سخت گرفته است....

قدر ...131...

مادامی که یادنگیریم دیگران بازیچه ی ما نیستند و به عنوان یک موجود زنده و مستقل حق تصمیم گیری دارند نمیتوانیم مدعی باشیم انسان بالغی هستیم. تا آن هنگام که عزت نفس و غرور دیگران را بازیچه ی خودخواهی خود کنیم نمیتوانیم مدعی دوست داشتن باشیم.هر آن زمان که کسی را رنجاندیم عذرخواهی کردیم، هر گاه رنجششی پیش آمد به جای قهر و سکوت و بی خبری حرف بزنیم و بگذاریم جریان دوست داشتن در رگهایمان با حرارت بیشتری در جوش و خروش شود آن زمان میتوانیم وارد ارتباط با شخص دیگر شویم.شمایی که بعد از روزها بی خبری تنها پیامت یک نقطه اس! تا به حال از خودت پرسیده ای چند ساله هستی؟ آدمها گاهی چه تلخ تو را از خودشان/خودت ناامید می‌کنند... قدر ...131...ادامه مطلب

اتوبوس سواری رو بیشتر از مترو سواری دوست دارم چون میتونم منظره ی بیرون رو ببینم و لذت ببرم، خصوصا وقتی اتوبوس از اون اتوبوس های پنجره بلند با شیشه ی یک تیکه باشه و منم برم ته اتوبوس اون ردیف اخر که بلندتر از همه ی صندلی هاس و معمولا حتی جنس صندلیش هم متفاوته بشینم.اون وقته که فضا جون میده برای گوش کردن موزیک و نگاه کردن مردم از پشتِ یک قابِ زنده ی متحرک اونم از بالاالان تو همون حالم ...سرمو تکیه دادم به شیشه و هندزفری توی گوشمه، موزیک با یک حالت خیلی شادی میخونه  "خوشحالم، با تو خوبه حالم، با تو خوبه حالم، با تو..." و من حالم خوبه توی ذهنم با یک پیرهن بلند و دامن پر از چین و کتونی شروع میکنم به رقصیدن و چرخیدن دستامو باز میکنم و مدام میچرخم یه هو میبینم اینقدر غرق رقصیدن بودم که اهنگ عوض شده و متوجه نشدم و همچنان دارم اهنگ قبلیو زمزمه میکنم، خندم میگیرهپامو میندازم روی پای دیگه ام و با یه فخر خاصی از بالا به ماشین شاسی بلندی که سقفش تا زانوی منه نگاه میکنم شیشه کاملا تمیزه و من از ویترینِ زنده ای که دارم لذت میبرم "هنگامه" با حرارت و یک شادی خیلی خاصی میخونه "تو خودِ معجزه هستی، مثل قصه ها میمونی، طلا گم میشه نمیگم، تو مثل طلا میمونی" اینقدر با شور میخونه که منم شروع میکنم به زمزمه کردن و این بار وسط یه سالن تاریکم که فقط بالا سرم روشنه منم روی یک کف دستم هستم و دارم با پاهام هلکوپتری میزنم در ظاهرم فقط مردمک چشممه که حرکات ریزی از این هیجان رو نشون میده که توی تاریکی و خلوتی اتوبوس اصلا به چشم نمیاد کم کم شروع میکم به لب خونی و بیشتر غرق اهنگ ها میشم وقتی اهنگ داد میزنه " تو خودِ معجزه هستی" دلم میخواد بلند بشم و داد بزن قدر ...131...ادامه مطلب

هندزفری رو میذارم توی گوشم، پلی لیست شاد و پر انرژی که شروع به خوندن میکنه از محل کارم میزنم بیرون.الان شبه، خیلی ها شامشون رو هم خوردن ولی من تازه به سمت خونه قدم بر میدارم. خسته‌ام؟ آره. هرروز ۱۱ سا قدر ...131...ادامه مطلب

تا حالا شده از خودت بترسی؟شده حس کنی یه موجودی درونت داره سعی میکنه تو رو کنترل کنه و تو گاهی تسلیم میشی؟یه موجود خشمگین که نعره میزنه، این موجود با صدای بلند و سری خالی از مغز فریاد سر میده و من قدر ...131...ادامه مطلب

امروز تولدم بود...شاید هیچکس باور نکنه ولی اینکه بهم تبریک بگن باعث میشه خجالت بکشم.وقتی اینستامو باز میکردم و میدیدم توی پست یا استوری منشن شدم خجالت میکشیدم و سریع از اینستا میومدم بیرون!خب بقیه نمی قدر ...131...ادامه مطلب

 اتوبوس سواری رو بیشتر از مترو سواری دوست دارم، چون می‌تونم منظره ی بیرون رو ببینم و لذت ببرم، خصوصا وقتی اتوبوس از اون اتوبوس های پنجره بلند با شیشه ی یک تیکه باشه و منم برم ته اتوبوس اون ردیف اخر که قدر ...131...ادامه مطلب

مشکل زندگی ما اینجاست که فکر میکنیم همه چیز ابدیه رنج ابدیه و تا اخر عمر رنج میکشیم حتی اگر نکشیم! خوشبختی ابدیه و اگه یه روزی کم بشه یا تموم بشه حس میکنیم دنیا هم به اخر رسیده و چیزی که نباید میشده شده و دیگه هم قرار نیست دوباره پیش بیاد.

در تمام عمرمون تلاش می‌کنیم که از داشته هامون ابدیت بسازیم در حالیکه خودمون معلوم نیست فردا زنده باشیم.

ما برای آینده ای نامعلوم حال رو سَر میبُریم.

قدر ...131...

توقع... 136 هر چقدر هم که قوی باشی یه ادمایی تو زندگیت هستند که می تونن به راحتی تو رو درهم بریزن . این ادما نزدیکترین افراد زندگیت هستند کسانی که تو رو خوب بلندن و توبهشون بیشترین اعتماد و علاقه رو داری و به هیچ وجه انتظار نداری  از طرف اونها صدمه ای بهت برسه همین انتظار نداشتن تو رو ضعیف می کنه . همینکه تو اونها رو منزه میبینی تو رو در معرض اسیب قرار میده و یه روز یه جا ممکنه با یک کلمه حرفشون قدر ...131...ادامه مطلب

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

قدر ...131...